تا دستات خونی تر نشه
تا دستات خونی تر نشهـ
تا چار تا لیوان پرت نشهـ
جهنمه واسه ما
تو میخوابـــی من میرم بیرون میشم پــادشــاه
واست خوندم قبل صبحــ
چشات باز و بسته شــد
وقتی عکسا بود تو قابشون
خوب بود حالمون
میشدی با یه بوس آرومـ
با اون خنده هات که با دقــیقــه ها میرنــ
خوابو بیداری وقتی پیاده راه میرمـــ
از ســــر بی حس تا پـــامـ
من ب جای تو میرمـ
تو بـمون اینــجــا
بـمون اینـجـا...
@zedbazi
تا چار تا لیوان پرت نشهـ
جهنمه واسه ما
تو میخوابـــی من میرم بیرون میشم پــادشــاه
واست خوندم قبل صبحــ
چشات باز و بسته شــد
وقتی عکسا بود تو قابشون
خوب بود حالمون
میشدی با یه بوس آرومـ
با اون خنده هات که با دقــیقــه ها میرنــ
خوابو بیداری وقتی پیاده راه میرمـــ
از ســــر بی حس تا پـــامـ
من ب جای تو میرمـ
تو بـمون اینــجــا
بـمون اینـجـا...
@zedbazi
- ۴۲۹
- ۲۶ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط