تا دستات خونی تر نشه

تا دستات خونی تر نشهـ
تا چار تا لیوان پرت نشهـ
جهنمه واسه ما
تو میخوابـــی من میرم بیرون میشم پــادشــاه
واست خوندم قبل صبحــ
چشات باز و بسته شــد
وقتی عکسا بود تو قابشون
خوب بود حالمون
میشدی با یه بوس آرومـ
با اون خنده هات که با دقــیقــه ها میرنــ
خوابو بیداری‌ وقتی پیاده راه میرمـــ
از ســــر بی حس تا پـــامـ
من ب جای تو میرمـ
تو بـمون اینــجــا
بـمون اینـجـا...
@zedbazi
دیدگاه ها (۴)

حوصلہ ندارمـ توضیح بدمـ چمہ پَسـ یہ لبخند فِیکـ و مصنوعےیہ ز...

شکـــ نکـــــن !آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــهگذشتـــه...

شبـ میشہ روزروز میشہ شبـکاملـ میشہجورچینـ مرگـ

سفیدرنگ خاطرم بودپر کشیدزردم سبز بودآبیم آبی تر بودمعذرت نخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط