زن تا عاشق نشود

زن تا عاشق نشود...
نمیبوسد...
نمیخندد...

و دستش را به دستانت
نمیدهد....

اگر نگاهش را برگرداند از زاویه نگاهت

اگر دستانش را دزدید از میان دستانت

اگر فاصله گرفت
بدان از چیزی نگران است....

بدان از رابطه ها میترسد...
از دوامش...

و از عاقبتش...
بدان دلش قرص نیست...

بدان یک فاصله بینتان افتاده

بدان یک حرفی سر دلش سنگینی میکند

بدان ترسید....
بگذار آرام شود....

او آرامش را از تو ....
و با تو میخواهد...

با اعتماد در گوشش زمزمه کن
دوستت دارم
دنیا را زیر پایت می ریزد
دیدگاه ها (۴)

تو را می خواهدشِکَر نمی خواهدقهوه ی خیال همیشه شیرین است

عکاس خودم ^__^صدایم کندلم برایِ هم آغوشیِ صمیمی‌ِ تنها یمانب...

تو شدی قند خراسان و منم چای شمالقصه ی تلخی من با لب تو شیرین...

گاه گاهی با خود بیندیش....در سکوت....بی نقاب.....بی انکار......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط