بعد از تو قلبم سست شد با یک تکان افتاد


بعد از تو قلبم سست شد با یک تکان افتاد
سیاره ای دیوانه وار ازکهکشان افتاد

چاقو برای خودکشی راه قشنگی نیست
وقتی شبی از چشم هایت می توان افتاد

من ظاهرا ویران نبودم بعد تو اما
پیراهنم را باز کردم، استخوان افتاد

برداشتم تا قاب عکست را زمین لرزید
دیوارهای خانه مان هم ناگهان  افتاد

دیر آمدم پاییز شد، لبخند تو خشکید
یعنی که دیگر بوسه هایت از دهان افتاد

سنگینی هر دو جهان بر شانه هایت بود
وقتی که افتادی پس از تو آسمان افتاد

بابک_سلیم_ساسانی
دیدگاه ها (۱)

شب‌ها که سکوت است و سکوت است و سیاهیآوای تو می‌خواندم از لای...

امروزکه امید به‌کوی تو مقیم استگر بال گشایم دل پرواز دو نیم ...

ای عشق ٬ شکسته ایم٬ مشکن ما رااین گونه به خاک ره میفکن ما را...

من و تویک اتفاق جدیدیمغوطه‌ور در شاه‌رگِ یک قصه!من و تورختخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط