خاک من آبستن اخبار سرسام آوری ست

خاک من آبستنِ اخبار سرسام آوری ست
در پی هر اتفاقش اتفاق دیگری ست

تازگی شاید ویار خون آدم کرده است
در دهانش هرچه می بینی سری یا پیکری ست

وسعت مرز جهنم از سکوت یک پدر
تا رسوب اشک در چشمان سرخ مادری ست

از کجا دیگر عوض شد قصه ی پروازها
هرکه اوجش بیش تقدیرش سقوط بهتری ست

وقت رفتن چشم در چشم عزیزانت بدوز
فکر کن با خود که شاید این نگاه آخریست .

مه_زاد_رازی
دیدگاه ها (۶)

‏تو تنهاییاتون دنبال کسی نگردین، اشتباه ترین انتخابا مال همو...

در لابلای سرنوشت، فالی ندارم غیر #تو دیگر چرا پس قهوه را، مش...

ما گشته ایم، نیست! تو هم جستجو مکنآن روزها گذشت، دگر آرزو مک...

غزل دستان خود را سوی ذات فرد می گیرد.خدا دست کسی را که دعایم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط