قلب من بهسان دراچها گسترده است

قلبِ من به‌سانِ درياچه‌اى گسترده است،
كه لب‌خند مى‌زند بر آن
آفتابِ چهره‌ى تو.
در ژرفا،
در تنهايىِ جان
موج روى موج
آرام فرو مى‌ريزد.
شب است يا روز؟
نمى‌دانم
هنوز امّا بر من لب‌خند مى‌زند
عاشقانه و آرام
روشناى آفتابِ چهره‌ى تو،
و من خوش‌بخت‌ام
به‌سانِ يكى كودک.

🍂
دیدگاه ها (۲)

بدون شرح

باز هم #شنبه شد و محوِ تماشای تواَممستِ چشمِ عسل وشرابِ #لبه...

وقتی آغوشت از من آغاز می شود ، هر روز صبح را و زندگی را و عش...

گرم تر از آفتاب ظهر تابستانیمرا در تبخود میسوزانیاما نمی دان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط