عشق اغیشته به خون
عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۹۵
مین جی گنگ گفت : اینو ولش کن .. تو بگو واقعا برای اینکه بچه دوقطبی نشه نمخواهیش .. ؟
تهیونگ دستش را روی من انداخت و خودش را به مین جی نزدیک کرد : تو اول بگو .. برای چی دمنوش میخوری
مین جی کم آورد و کلافه به مبل تکیه داد : درد دارم همین
تهیونگ صورتش را نزدیک کرد سپس آروم لپ مین جی را بوسید .. مین جی حتی زره ای به یاد نبود که این تهیونگش نیست این مانیا بود ..
بوسه دیگری روی لپش گذاشت و رو لپش زمزمه کرد : درد عادت ماهانه آره
مین جی آروم سری تکون داد سپس نگاهش قفل نگاه تهیونگ شد : خیلی درد دارم .. تهیونگ بار دیگری روی لپ مین جی را سفت تر بوسید و موهایش را لمس کرد : ببرمت بیمارستان ؟
مین جی تند سری تکون داد : نه ..مانیا ..
تهیونگ زل زد به مین جی به چشم های گشاد و شوکه .. تند گفت : چی .. چی صدام کردی ؟
مین جی دستش را روی گردن تعیونگ گذاشت و آروم گفت : مهتاب منی تو .. میخواهی چی صدات کنم ..
تهیونگ مات و مبهوت گفت : یعنی میدونی .. که منم
مین جی آروم گونه تهیونگ را بوسید نرم و با محبت : معلومه که میدونم مهتاب .. من .. میخواهم باهات آشنا بشم .. اگه تو هم بخواهی
تهیونگ غمگین نگاهش کرد و دیدش را دزدید سپس آروم گفت : .. چرا که نه ولی - نگاهش خشن شد - ازم انتظار رمانتیک بازی ها رو نداشته باش همین
مین جی : منـ..
درد وحشتناک ای به زیر شکمش افتاد لبش را گزید و تند بیاختیار دستش را روی شکمش گذاشت .. تعیونگ نگران پلک زد و تند گفت : چی شد خوبی .. مین جی عمیق پلک زد و با تنگی نفس گفت : دردم اومد ..
تهیونگ: بخاطر چی ها .. معدهات درد میکنه ؟
مین جی کلافه سرش را روی شانه تهیونگ گذاشت : هیچ وقت تو روز چهارم اینجوری نشده بودم ..
مرد متعجب به اطراف نگاه کرد باید دستش رو روی شونه بزاره یا نه پلک زد و تند دمنوش را برداشت و سمتش گرفت : بخور .. تا خوب بشی
مین جی آورم سری تکون داد سپس دستش را روی دست تهیونگ گذاشت ..
پارت ۱۹۵
مین جی گنگ گفت : اینو ولش کن .. تو بگو واقعا برای اینکه بچه دوقطبی نشه نمخواهیش .. ؟
تهیونگ دستش را روی من انداخت و خودش را به مین جی نزدیک کرد : تو اول بگو .. برای چی دمنوش میخوری
مین جی کم آورد و کلافه به مبل تکیه داد : درد دارم همین
تهیونگ صورتش را نزدیک کرد سپس آروم لپ مین جی را بوسید .. مین جی حتی زره ای به یاد نبود که این تهیونگش نیست این مانیا بود ..
بوسه دیگری روی لپش گذاشت و رو لپش زمزمه کرد : درد عادت ماهانه آره
مین جی آروم سری تکون داد سپس نگاهش قفل نگاه تهیونگ شد : خیلی درد دارم .. تهیونگ بار دیگری روی لپ مین جی را سفت تر بوسید و موهایش را لمس کرد : ببرمت بیمارستان ؟
مین جی تند سری تکون داد : نه ..مانیا ..
تهیونگ زل زد به مین جی به چشم های گشاد و شوکه .. تند گفت : چی .. چی صدام کردی ؟
مین جی دستش را روی گردن تعیونگ گذاشت و آروم گفت : مهتاب منی تو .. میخواهی چی صدات کنم ..
تهیونگ مات و مبهوت گفت : یعنی میدونی .. که منم
مین جی آروم گونه تهیونگ را بوسید نرم و با محبت : معلومه که میدونم مهتاب .. من .. میخواهم باهات آشنا بشم .. اگه تو هم بخواهی
تهیونگ غمگین نگاهش کرد و دیدش را دزدید سپس آروم گفت : .. چرا که نه ولی - نگاهش خشن شد - ازم انتظار رمانتیک بازی ها رو نداشته باش همین
مین جی : منـ..
درد وحشتناک ای به زیر شکمش افتاد لبش را گزید و تند بیاختیار دستش را روی شکمش گذاشت .. تعیونگ نگران پلک زد و تند گفت : چی شد خوبی .. مین جی عمیق پلک زد و با تنگی نفس گفت : دردم اومد ..
تهیونگ: بخاطر چی ها .. معدهات درد میکنه ؟
مین جی کلافه سرش را روی شانه تهیونگ گذاشت : هیچ وقت تو روز چهارم اینجوری نشده بودم ..
مرد متعجب به اطراف نگاه کرد باید دستش رو روی شونه بزاره یا نه پلک زد و تند دمنوش را برداشت و سمتش گرفت : بخور .. تا خوب بشی
مین جی آورم سری تکون داد سپس دستش را روی دست تهیونگ گذاشت ..
- ۵۴۶
- ۰۸ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط