وقتی رقاص خیابانی بودی پارت

وقتی رقاص خیابانی بودی. پارت ۸
ویو مین سو از اون روزی که تهیونک رفت دیگه خبری ازش نبود جیمین هم روز بعدش دیگه پیداش نشد جیهوپ کلی تحقیق کرد فهمید ته ته جیمی رو برده به جای متروکه
حاضر شدیم رفتیم اونجا چقدر داغون بود اون کارخونه وارد شدیم که تهیونگ رو دیدیم
_ هوم اومدی
+ تهیونگ من
_ما حرفامونو زدیم الان اومدی عشقت رو ببری نمیشه مین سواا
+ تهیونگ جیهوپ دروغ گفت من جیمی رو دوست ندارم من عاشق تو ام_دیگه گذشت مین سو خودت گفتی
+ نه نه من نگفتم
_ بیارینش !
جیمین اومد جیهوپ و کوک خواستن برن سمتش که بادیگارد ها نزاشتن
بادیگارد ها کوک و جیهوپ و دور کردن
جیمین زخمی بود
_ بگو بگو این چی کمتر از من داشت چی کمتر از من داشت که اینو به من ترجیح دادی هااا با داد
+ من تهیونگا با بغض
_ چرا نمیخوای عشقمو بهت باور کنی میخوای میخوای جلوی همه مردم جلوت زانو بزنم و بهت بگم چقدر بهت نیاز دارمم آخرش رو با داد
الان با کشتن جیمین همه چی رو تمام میکنم& تهیونگ نکن توروخدا نکن
کوک ته دیوونه شدی
_ آره دیوونه شدم دیوونه مین سو شدم
تفنگ رو گرفت به سمت جیمین ماشه رو کشید و بوممم
ویو مین سو
دیدم داره به جیمی تیر میزنه که خودمو انداختم جلوش و سوزشی رو توی شکمم حس کردم
ویو تهیونگ
نه نه امکان نداره مین سوووو
رفتم بغلش کردم مین سو مین سو من رو ببخش عمدی نبود
+ تهیونگا دوست دارم و بیهوش شد

و ...
نظر بدید خوشگلا !
#bts
#BTS
#ARMY
#BANGTAN
#KIM_TEAHYUNG