تک پارتی درخواستی
وقتی توی پاریسیم و داره بارونتک میزنه توی بغلشون داخل هتل هستیم که ب بیدارمون میکنن و بریم پیاده روی و آزمون خاستگاری میکنن
بارون روی پنجره میشست و تو توی بغل هان خوابت برده هم تو و هم.هان عاشق بارون بودین و همیشه موقع بارون میرفتین باهم زیر بارون قدم میزدین و اینسری هم هان با یه بوسه بیدارت کرد تا باهم برین قدم بزنین نمیدونستی که داره بارون میباره خواستی بگی نه ولی وقتی چشمت به پنجره خورد با هیجان قبول کردی و رفتی تا لباس گرم بپوشی و هان هم همینطور حاضر شدین و رفتین تا قدم بزنین چون هوا خیلی سرد بود از اونجا یه کروسان و قهوه گرفتین تا بلکه باهاش گرم بشید
ات:هان کروساناش خیلی خوشمزه س
هان:واقعا
ات:اوهوم😋
هان مثل سنجابا داشت نگات میکرد و همینجوری که مهو نگا کردنت بود حلقه رو از تو جیبش درآورد و جلوت زانو زد و
هان:میخوام هرروز وقتی چشام رو باز میکنم تورو ببینم من رو به عنوان همسرت قبول میکنی
انتظارش رو نداشتی چون خیلی یهویی این کار رو انجام داده بود و واقعا انتظارش رو نداشتی که الان ازت خواستگاری کنه با ذوق گفتی
ات:بلههه🥹
بعد از حرفت حلقه رو توی دستت کرد و دستت رو بوسید و زیر بارون چرخوندت و بغلت کرد و اون لحظه برات تبدیل به خاص ترین لحظه زندگیت شده بود و نمیتونستی هیچ وقت فراموشش کنی
*پایان*
بارون روی پنجره میشست و تو توی بغل هان خوابت برده هم تو و هم.هان عاشق بارون بودین و همیشه موقع بارون میرفتین باهم زیر بارون قدم میزدین و اینسری هم هان با یه بوسه بیدارت کرد تا باهم برین قدم بزنین نمیدونستی که داره بارون میباره خواستی بگی نه ولی وقتی چشمت به پنجره خورد با هیجان قبول کردی و رفتی تا لباس گرم بپوشی و هان هم همینطور حاضر شدین و رفتین تا قدم بزنین چون هوا خیلی سرد بود از اونجا یه کروسان و قهوه گرفتین تا بلکه باهاش گرم بشید
ات:هان کروساناش خیلی خوشمزه س
هان:واقعا
ات:اوهوم😋
هان مثل سنجابا داشت نگات میکرد و همینجوری که مهو نگا کردنت بود حلقه رو از تو جیبش درآورد و جلوت زانو زد و
هان:میخوام هرروز وقتی چشام رو باز میکنم تورو ببینم من رو به عنوان همسرت قبول میکنی
انتظارش رو نداشتی چون خیلی یهویی این کار رو انجام داده بود و واقعا انتظارش رو نداشتی که الان ازت خواستگاری کنه با ذوق گفتی
ات:بلههه🥹
بعد از حرفت حلقه رو توی دستت کرد و دستت رو بوسید و زیر بارون چرخوندت و بغلت کرد و اون لحظه برات تبدیل به خاص ترین لحظه زندگیت شده بود و نمیتونستی هیچ وقت فراموشش کنی
*پایان*
- ۱۳.۵k
- ۰۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط