تا علی ماهش به سوی قبر برد

تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد

آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد

زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر

نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی

گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت

گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل

از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر

بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیر

مــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت
یــاس دادی، می دهد نیلوفــرت

#شهادت_فاطمه_زهرا
#مادر_سادات
دیدگاه ها (۶)

دوباره بزم عزا باز مرثیه خوانیدوباره سفره ی روضه دوباره مهما...

قدری بخند و حال مرا رو به راه کنفکری به حال گریه این بی پناه...

مولای غریبم اولین سلام در اولین صبح بهاریبر گل روی شما یوسف...

سال نو مبارک ویسگونی های عزیز

عاشقانه های شبنم

.با نیت ذکر یا زهرا بگذاریدتـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط