ای خدا
ای خدا...!!!
ای زیباترین سه حرفی زندگی من ...
مرا در ویرانه ی وجودم دریاب ، حرفهای دلم واژه واژه بسوی تو پرواز میکنند همانهایی که با سکوت غسلشان داده ام...
من روزه ی صبرم ، با لطافت صبح نماز تسلیم میخوانم وبا سکوت ستاره ها افطار میکنم
من یک احساس باران زده ی نمناکم که قصه ی هزار یک شب را سطر به سطر بلعیده ام...
نادیده گرفتن بغض های گاه به گاه ونگاه خیس من به انتهای مهربانی تو مرا به دروازه های معبر ارامش نزدیک میکند . می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
اللهم عجل لولیک الفرج المهدی (عج)
ای زیباترین سه حرفی زندگی من ...
مرا در ویرانه ی وجودم دریاب ، حرفهای دلم واژه واژه بسوی تو پرواز میکنند همانهایی که با سکوت غسلشان داده ام...
من روزه ی صبرم ، با لطافت صبح نماز تسلیم میخوانم وبا سکوت ستاره ها افطار میکنم
من یک احساس باران زده ی نمناکم که قصه ی هزار یک شب را سطر به سطر بلعیده ام...
نادیده گرفتن بغض های گاه به گاه ونگاه خیس من به انتهای مهربانی تو مرا به دروازه های معبر ارامش نزدیک میکند . می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
اللهم عجل لولیک الفرج المهدی (عج)
- ۱.۴k
- ۱۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط