داستان کوتاه کوکوی

از زبان تهیونگ
اگه لب اون رو لب کس دیگه ای میدیدم اون شروعی برای مرگ احساساتم بود.........





میدونم چرت بود ولی به بزرگیه خودتون ببخشید
#تهیونگ
#جونگکوک
#vk
#jk
#v
#kookv
دیدگاه ها (۱)

ماین کرافت بازا اعلام حضور کنید

باورتون میشه این گست تو ماین کرافته

داستاه کوتاه تهکوک

کپشن مهم

رمان فیک تلخ اما روشنتوضیح خلاصهداستان راجب یه مرد یه اسم ته...

خون آشام عزیز (63)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط