بیا ایجان بیا ای جان بیا فریاد رس ما را

بیا #ای_جان، بیا ای #جان، بیا فریاد رس ما را
چو ما را یک #نفس باشد، نباشی یک نفس ما را

ز #عشق ت گرچه با دردیم و در #هجران ت اندر غم
وز عشقِ تو نه بس باشد ز هجرانِ تو بس ما را

کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید
غمِ عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را

لبت چون چشمهٔ نوش است و ما اندر #هوس مانده
که بر وصلِ لبت یک روز باشد دست‌رس ما را

به آبِ چشمهٔ #حیوان حیاتی انوری را ده
که اندر #آتش ِ عشقت بکُشتی زین هوس ما را

#انوری
#محمد_انوری

؛__________❤__________
#الحمدلله_علی_کل_حال

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی
#سرای_فارسی
#آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک
#حکایت #شعر_آیینی
#رباعی
#اوحدالدین_محمد_ابن_محمد
#ابن_اسحاق
دیدگاه ها (۰)

#حکیم ی را پرسیدند که آدمیزاد کی به خوردن شتابد؟ گفت: #توانگ...

در مجلس کسری سه تن از حکما جمع آمدند: فیلسوف روم و حکیم هند ...

شود زیادت #شادی و #غم شود نقصانچو #شکر و #صبر کنی در میان شا...

می‌شوند از #سرد_مهری ، دوستان از هم جدابرگ‌ها را می‌کند فصل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط