#تکپارتی

#جو
#اندتیم

وقتی برادر ناتنیت هستش و ....



بعد از فوت پدرت مادرت با یه مرد دیگه ازدواج کرده بود
که یه پسر هم داشت

امروز پدر مادرت قرار بود برن یه سفر کاری

تو و برادرت تنها بودین

حوصلت سر رفته بود که گوشیت زنگ خورد دوستت میا بود

میا:سلام خوبی
ا.ت:سلام تو خوبی
میا:میخوایم با بچه ها بریم کافه میای
ا.ت: باش کدوم کافه
میا:آدرسش رو میفرستم در ضمن با دوست پسرت بیا
ا.ت:منکه دوست پسر ندارم
میا:با برادرت بیا
ا.ت: خوب باشه بای
میا:بای


بلند شدی که آماده بشی ولی قبلش باید به جو هم میگفتی

پس رفتی پایین

جو روی مبل نشسته بود توهم رفتی کنارش نشستی

ا.ت:جو
جو:چیه
ا.ت:ببین من میخوام با دوستام برم کافه همه ی اونا با دوست پسراشون میان ولی من دوست پسر ندارم میای باهام
جو:امممم باشه میام ساعت چند باید بریم
ا.ت:ساعت ۷
جو:برو زود آماده شو دیر نرسیم
ا.ت:تو بهترین برادر دنیایی(لپش رو بوسیدی و رفتی آماده بشی)

تو خوشحال بودی ولی اون
تمام مدت تورو به چشم یه خواهر نمی دید و براش دردناک بود که تو اونو به عنوان برادر دوست داری

جو: ولی من تورو بیشتر از یه خواهر دوست دارم ا.ت


_________________________________________________
لایک کنین لونه ها
دیدگاه ها (۰)

هاروا پسر قشنگم

یوما>>>>>#اندتیم

#تکپارتی

#تکپارتی

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط