یه مقاله از خودم راجب

«یه مقاله از خودم راجب»
عشق واقعی!!!! فقد کمی طولانیه
انسان موجودیه که دارای عقل و شهوته
عقل انسان مثل هورمون عمل میکنه دیرتر اثر میذاره ولی اثرش پایدارتره
شهوت مثل انتقال دهنده عصبیه زود اثر میذاره ولی پایداریش کمتره
باز انسان دو خصلت دیگه داره
انسان سیری ناپذیره پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند
اگر فرزند آدم به اندازه ظرفیت دو رودخانه بزرگ سیل طلا در اختیار داشته باشد، باز هم طمع بیشتر را دارد و دست بردار نمی شود و دنبال رودخانه سوم می گردد.
مجموعه ورام، ج 1، ص 163
دوم اینکه انسان عاشق زیبایی هست و همیشه دنبال زیبایی هست
یه ضرب المثل اینجا پیوست میخوره که میگه
«دست بالای دست زیاد است»

بر فرض مثال یه دختر چشمای زیبایی داره و یه پسر اون دختر و میبینه و مجذوب چشمای اون دختر میشه یعنی تمام وجود اون دختر رو فقد تو چشماش میبینه (چشم منظور جذابیت ظاهریه)
به خیال خودش عاشق شده اما در اصل شهوت زیبایی پرستیش اون رو اسیر کرده و بی تاب
وقتی هم بدست اوردش چون اثر شهوت ناپایدار مثل این میمونه آب سردی روی اتش بریزن
از اون جایی که دست بالای دست زیاده کافیه یه دختر با چشمای زیباتر ببینه و از اون جاییکه انسان عاشق زیباییه و حریصه باز اسیر شهوتش میشه
مثل این میمونه یه لباس زیبا میبینی چند وقت برنامه ریزی میکنی پول جمع میکنی اخرش که میری بخریش فروشندهه لباس نشونت میده کنارش یه لباس قشنگ تر پیشنهاد میده،اصلا اون لباس اول برات بی ارزش میشه کلا
پس عاشق شدن با ظاهر و جذابیت بدنی پایدار نیست

اما!!!!
هر انسانی یه ویژگی داره یه خصلت داره که اون رو از دیگری متمایز میکنه
این ویژگی چیزی نیست که بشه دیدش یا بوشو حس کرد
مثلا بگی ویژگی خاص اون شخص زیر چشمشه یا مال اون یکی نوک دماغش
چیزیه که نیاز به نگاه دیگه ای داره
«نگاه عقلانی»
نگاه عقلی دیر عمل میکنه ولی اثرش پایدار تره
ممکنه چند ماه طول بکشه ولی عمرش طولانیه
وقتی اون خصلت آشکار شد و برات مطلوب بود دیگه نفر دیگه ای برات ارزش نداره چون فقد اون خصلت ویژه باب دل تو رو داره ولی دیگری نداره حتی اگه خیلی زشت باشه ظاهرش و بقیه خیلی زیباتر باشن ولی تو اونو دوست داری

لیلی که یه دختر زشت بود چجوری تو دل مجنون نشست
شعر مجنون و عیب جو مصداق همین حرفایی هست که گفته شده


به مجنون گفت روزی عیب جویی **** که پیدا کن به از لیلی نکویی

که لیلی گر چه در چشم تو حوری است **** به هر جزئی ز حسن او قصوری است


ز حرف عیب جو مجنون برآشفت **** در آن آشفتگی خندان شد و گفت:

اگر در دیده ی مجنون نشینی **** به غیر از خوبی لیلی نبینی

عیب جو میگه لیلی برای تو خیلی خوبه و مثل حوری میمونه ولی در واقعیت هر جزئی از ظاهر اون عیب داره
مجنون ناراحت میشه میگه اگر با دید من نگاه کنی به جز خوبی از لیلی نمیبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است **** کز و چشمت همین بر زلف و رویی است
میگه که تو از کجا میدونی لیلی خوب نیست
که تمام برداشت تو از لیلی از ظاهر اونه

تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز **** تو چشم و او نگاه ناوک انداز

تو مو می بینی و مجنون پیچش مو **** تو ابرو ، او اشارت های ابرو

دل مجنون ز شکر خنده خون است **** تو لب می بینی و دندان که چون است

مجنون که میکروسکوپ نداشته پیچش موی لیلی رو ببینه منظور از پیچش مو و اشارت های ابرو شکر خنده ها همون ویژگی هایی که مجنون دیده
کسی کاو را تو لیلی کرده ای نام **** نه آن لیلی است کز من برده آرام
دیدگاه ها (۱۵)

مستان همه افتاده وساقی نمانده!یک گل برای باغبان باقی نمانده....

یوسف هنگام تخریب پل جزیره مجنون #شهید شدبعد از شهادت اومد به...

Mafias Stepdaughter

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط