من تشنه ی دیدار تو هستم تو چه هستی

من تشنه ی دیدار تو هستم تو چه هستی
آیینه ی دیوار تو هستم تو چه هستی

ای همهمه ی مبهم همراه درختان
چون باد هوا دار تو هستم تو چه هستی

عمریست من گمشده درخانه ی تردید
دیوار به دیوار تو هستم تو چه هستی

ای میوه ی ممنوعه به هر طعم که باشی
چون شاخه نگهدار تو هستم تو چه هستی

در چاه حسد برده و در مصر عزیزی
من نیز خریدار تو هستم تو چه هستی

هر جا بروم بیرق دستان تو پیداست
یک شهر بدهکار تو هستم تو چه هستی
دیدگاه ها (۴)

یک همیشه یک استشاید در تمام عمرش نتوانستهبیش از یک باشداما ب...

پاییز که همیشه لای برگ های زرد و نارنجی نیست گاهی قهوه ای ست...

دوستت دارم تو را ای نازنین تا پای جاندوستت دارم ولی می ترسم ...

اگر افتخـــارت دل شـکســـتن” است به عزیزانت بگو که برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط