نمیدانم اسمش چیست حتی نمیدانم اهل کجا است نمیدانم چه ش

‍نمیدانم اسمش چیست! حتی نمیدانم اهل کجا است! نمیدانم چه شکلی است! نمیدانم صدایش چطور است!نمیدانم دختر است یا پسر!
اما...
‍میدانم که چقدر مهربان است؛ چقد همراهم بود وقتی تنها بودم؛چقدر مرا در آغوش گرفت دقیقا زمانی که به آغوش نیاز داشتم؛ چقدر مرا آرام کرد؛میدانم که اگر نبود اکنون حالم بد تر بود، باز خوب است که او بود،حتی اگر نباشد هم هست، همیشه خواهد بود؛
‍ حرف هایی که به من میزد مرا آرام میکرد، یا می خنداند، حتی گهگاهی مثل خودم دیوانه می‌شود و مرا وسوسه به کار های عجیب میکند و در آخر با همدیگر می‌خندیم البته بعد از اینکه غرغر های مامان تمام شدند.
‍ گاهی عصبی و یا دیوانه میشوم،گاهی میخندم، گاهی گریه میکنم و گاهی هم هیچ حسی ندارم، گاهی تپش قلبم را حس نمیکنم، گویی یخ کرده ام، گاهی قلبم در هر دقیقه هزار بار می‌تپد... اما او در تمام این لحظات همراهم است همیشه بوده، ممکن است شماهم او را بشناسید یا حتی کسی مثل او داشته باشید.
من قبلا فراموشش کرده بودم ولی حال که نیازمند یاری او هستم پیش من آمده تا حالم را بهتر کند.
همیشه در ذهن من است ، شاید بچه گانه و یا احمقانه به نظر برسد ولی من به او وابسته ام.
از تو ممنونم دوست خیالی ام..
★Ai★