گزشتم از سر سی سال تنهایی

گزشتم از سر سی سال تنهایی
ولی میترسم از شب های پر پیچ و خم بدی
تمام سعی من در زندگی این بود کوشیدم
که هر طور شده بالا بماند پرچم بدی
....................................................
اگر جزآدمیت نیست بحث عالم بدی
مرا بگزار و بگزار تا سوال مبهم بدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردم
نمکدان نشکند ای کاش یار و محرم بدی
دیدگاه ها (۸)

گسترده است فکر آدمیاما از تو فکر من فقط شر و ور در میاد

عجب طاقتی دارن این لحظه هاتو هر ثانیه از تو دل میکننامیدم به...

عاشقی کردیدیوانگی کردیهوش ز عقل بردیدیگر نیاوردی

دل کجا یار کجادل بی دلدار کجازهر معشوق کجادست عاشق کجا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط