میجویمت به نام و نشانی که نیستی

می‌جویمت به نام و نشانی که نیستی
دیرآشنای من ، تو همانی، که نیستی

نزدیک‌تر ز تو به توام این عجب که تو
دور از منی و خویش ندانی که نیستی

می‌جویمت به باغ خیال و گمان و وهم
در کوچه‌های دل، به گمانی که نیستی

شبگرد کوچه‌های خیالم، به جستجو
آیم به آن محل و نشانی، که نیستی

طبع غزل سرایی من، لال می‌شود
در بین واژه‌ها و بیانی، که نیستی

سرشارم از خیال سرودن، اگرچه باز
تو باعث همین هیجانی، که نیستی

احوال من نپرس، که اقرار می‌کنم
حالم بد است، مثل زمانی که نیستی


#قیصر_امین_پور

امروز هشتم‌ آبان‌ ماه، سالگرد درگذشت قیصر شعر فارسی است؛ شاعری که از جنوب آمد و در قلب شعر فارسی نشست.

روحش شاد و یادش گرامی


💟
دیدگاه ها (۰)

___تمامِ سفرهاۍ پختگـے و بالغ شدن از یک جدا شدن شروع می‌شود ...

سازگار است فقط، آب و هوای دلِ تو به نفس‌های پُر از خِس خسِ ت...

پاشو بیا باهم بریم چایی داغ بخوریم دهنمون بسوزه تو این سرما ...

••.نگران شدن، زبانِ صامت دوست داشتن است‹ دردهایی هست ك مال ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط