چه دردی بدتر از آن که بخواهی و نخواهد او

چه دردی بدتر از آن که بخواهی و نخواهد او
تو تا پیری کنی یادش ولی اصلا نداند او..
| مسلم رحیمی |
دیدگاه ها (۳)

بی قرارم مثل آن روزی که دلتنگ شبش بودخواب دیدم بوسه ای هستم ...

گر دَهم جان به وفایش، نپسندد هرگزآه از آن شوخِ جفا پیشه‌ی دش...

بعد از هزار مرتبه خواهش، دم وداعچیزی نداشتم که بگویم...گریست...

از گُلِ سرخ رسته‌ای، نرگسِ دسته بسته‌ای نرخِ شکر شکسته‌ای، پ...

هیچ دردی بدتر از اینکه مشکلی برا رفیقت پیش بیاد نیست تو باید...

بزرگسالی باید همین باشد همین که دیگر هیچکس نمیتواند تو را نه...

#هات چاکلت #میترسم از ان شب که تو اسوده بی من سر کنی🥲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط