ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part:60
وارد حیاط شد و از اونجایی که شیشه بشدت دودی بود نتونستم ببینمش

درحال فرار از کنار ماشین گذشتم
که یه دفعه در پارکینگ خود به خود بسته شد
اوههع
یادم نبود در پارکینگ...
پشت در موندم
به معنای کلمه شکست خوردم

ولی چرا مثل فیلما نشد هان؟
همیشه موقع فرار دختره رد میشد

لعنتی ما تو واقعیت هستیم
متاسفانه

برگشتم و بهشون نگاه کردم
راننده ماشین خم شده بود دستاشو گذاشته بود رو زانو هاش و نفس نفس میزد

مرد چاق هم بهم خیره شده بود
بتی بدو بدو سمتم می اومد

و جونگکوک...
جونگکوک خیلی شیک از ماشین پیاده شد

نگاه کوچیکی به سرتا پاهام انداخت
بعد توی گوش کسی که کنارش بود چیزی گفت و به سمت عمارتش رفت

مرده به سمتم اومد....


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۴)

ملودی_تلخ🍷Part: 51+برام مهم نیس_خوبه... بیا میوه بخور+نمیخوا...

ملودی_تلخ🍷Part:52خودش گفت_ چیزی لازم داری؟.. +چیز... من... د...

ماه_تیره🌑Part: 59کیفمو برداشتم وقتی از اتاق میخواستم بیام بی...

ماه_تیره🌑Part: 58از اون موقع با جونگکوک صحبت نمی کردم از بتی...

ᴵ ʲᵘˢᵗ ʷᵃⁿᵗ ᵗᵒ ᵉˣᵖᵉʳⁱᵉⁿᶜᵉ ˡᵒᵛᵉ. ᴾᵃʳᵗ²یک هفته ای هست مرخصم بخ...

الماس من پارت ۳۷گوشیمو انداختم توی کیف و با یه کلافه از خونه...

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part⁹" ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط