خاله دوباره ویار کرده بود هوس کاهو سکنجبین داشت وقتی مر

خاله دوباره ویار کرده بود. هوس کاهو سکنجبین داشت. وقتی مرتضی از مکتب برگشت گفتم بخرد و برایش بیاورد تا قبل از ناهار بخورد.

همان‌طور که لباس‌های بچه‌ها را سر حوض می‌شستم، زیر لب حافظ می‌خواندم. ننه‌گل همیشه تشویقم می‌کرد و می‌گفت: «درسته که نمی‌تونی از خونه بیرون بری؛ ولی نباید از طلب علم عقب بمونی.»

گاهی خودش برایم کتاب می‌خرید و می‌آورد و هرچه که خاله بهش غرغر می‌کرد فایده‌ای نداشت. خودم هم دوست داشتم. شعرهای حافظ را فقط به یاد او می‌خواندم. تک‌تک ابیاتش برایم یاد او را زنده می‌کرد.

همان روزها بود که شروع کرده بودم، بقیهٔ کتاب‌ها را هم علاوه بر حافظ می‌خواندم. از بوستان و گلستان بگیر تا شاهنامه و موش‌وگربه. می‌خواستم حرف زدنم شبیه دخترهای سن بالاتر شود. شبیه شوهردارها.

#گره_خورده_ام_به_نام_تو
#رمان_عاشقانه
#کتاب #کتاب_خوب
#بریده_کتاب
دیدگاه ها (۰)

کنار حوض مستطیل شکل‌مان نشسته بودم و رخت می‌شستم و می‌خواندم...

آقاجان ادامه داد: می گفت عطر می فروشه تا خرج زندگیش در بیاد....

🌺باید حرف هایم را می زدم. گفتم:«من نگرانم. تو تجربه جبهه را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط