پارت

پارت 1
✰وقتی حافظتون از دست دادی✰
جونگکوک:از دیشب تا حالا نتونستم چشمام را روی هم بزارم دکترا میگن اسیب خیلی شدیدی به مغزش وارد شده خیلی نگرانشم و همینطور توی بیمارستان منتظرم تا دکترا بیان و ازشون حال ا/ت را بپرسم
( پرش زمانی به 30 دقیقه بعد)
دکتر: ما باید به اقای جئون بگیم که چه اتفاقی برای خانم ا/ت افتاده پس من رفتم تا تمام اتفاقات دیشب را براش توضیح بدم.
جونگکوک: دیدم اقای دکتر میومد سمتم با سرعت رفتم سمتش و حال ا/ت را بپرسم اقای دکتر حال ا/ت چطوره؟
دکتر : اقای جئون متاسفانه باید بگم که خانم ا/ت بشدت سرشون ضربه دیده و ما هرکاری که تونستیم کردیم ولی ایشون حافظ شون را از دست دادن
جونگکوک: با این حرف دکتر دنیا رو سرم خراب شد یعنی دیگه من را نمیشناسه ( با بغض)
دکتر: الان کم کم خانم ا/ت بهوش میان و شما میتونید ببینیدشون
جونگکوک: ( با بغض) اقای دکتر نمیشه کاری کرد که حافظشو دوباره بدست بیاره
دکتر: خیلی سخته ولی خودتون باید تک تک خاطراحاشون یادش بیارین تا کم کم حافظشو را دوباره بدست بیاره ولی این کار خیلی سخته
جونگکوک: من برای ا/ت حرکاری میکنم
دکتر: ( لبخند ملیح) امیدوارم تلاشتون نتیجه بده.
جونگکوک: ممنون
جونگکوک از پیش دکتر رفتم و وارد اتاق ا/ت شدم

شرط
کامنت:5 تا
لایک: 10 تا
دیدگاه ها (۴)

پارت 2✰وقتی حافظتو از دست دادی✰جونگکوک: بیبی خوشگلم بهوش اوم...

تک پارتیسلام من یونام و منو جیمین نزدیکه 2 سال که قرار میزار...

سلام میخوام فیک بنویسم امیوارم خوشتون بیاد و فالو و لایک یاد...

🖤Jungkook🖤

مرگ بی پایان پارت ۳۱

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط