عشقجنایت

#عشق_جنایت 🔪
پارت41

یِنا:رفتیم داخل....
تلاش میکردیم مست نکنم و کار های عجیب ازمون سر نزنه...

بعد 1 ساعت:

یِنا:هنوزم مست نبودیم که یکی اومد نزدیک من و لیا....
جینو و میا هم اونور میز بودن.....
که یه پسره اومد ‌رو به روی من.....

پسره:جون چه بدنی(زبونش و روی لبش کشید)

لیا:تو چه گوهی خوردی؟

‌پسره:گمشو اونور(لیا رو هول میده)

(لیا میوفته)

لیا:ایییییی پام

(پسره آنقدر به یِنا نزدیک شده بود که انگار میخواست بوسش کنه)

پسره:بدنت ادم و تحریک میکنه(لباشو گاز میگیره)

‌(پسره به بدن یِنا دست میزنه)

یِنا:دستت و بکش کصکش(داد)

پسره‌:سر من داد نزن دختره هرزه(عربده)

جینو:پسره دست شو آورد بالا که یِنا رو بزنه که یهو.....

تهیونگ:چطور جرئت میکنی دست به کسی بزنی که مال منه ها؟(ها رو با عربده میگه)

یِنا:(😳)

کوک:جینو اینجا چیکار میکنید ها؟

(کوک دست جینو رو میگیره)

جینو:ولم کن

‌کوک:لال(داد)

جینو:(بغض)

تهیونگ:انگار باید تقاص این کارت رو پس بدی؟(پوزخند)

(تهیونگ بیوفته روی پسره و پسره رو تا حد مرگ کتک میزنه)

یِنا:تهیونگ(گریه)تهیونگگگگگگ(داد و گریه)

جیمین:زن داداش بیا اینو بیا کارش و بکنه

یِنا:اخه(گریه)

لیا:(گریه نکن)

(لیا یِنا رو بغل میکنه)

(تهیونگ آنقدر پسره رو زد که مرد)

تهیونگ:تو با من میای

یِنا:ن.....

تهیونگ:خفه شو(عربده)

یِنا:(گریه های بی صدا)

جیمین:داداش اروم

تهیونگ:تو کارم دخالت نمیکنید

لیا:جیمین یه چیزی بگو به خدا الان....یِنا(نگران)

جینو:کوک....کوککککک با تو اممممم(نگران)

کوک:من نمیتونم کاری کنم اون اعصبی بشه هیچ کس ما نمیتونیم بگیریمش......

میا:تو نمیتونی کاری کنی؟(نگران)

شوگا:نع

پسرا:بیاید بریم خونه

‌جیمین:لیا میبخشمت ولی این و بدون اگه دوباره این خطا ها ببینم خودت میدونی(جدی)

یِنا:تهیونگ دستم و آنقدر محکم گرفته بود احساس می‌کردم میخواد از جاش در بیاد....

تهیونگ:بتمرک اینجا

یِنا:(گریه)

تهیونگ:صداتو نشنوم(عربده)

یِنا:(گریه بی صدا)

تهیونگ:اوهوم الان حالیت میکنم مخفی کردم چه بدی داره.....

ویو رسیدن به خونه:

تهیونگ:پیاده شو(داد)

یِنا:نمیخوام(گریه)

تهیونگ:پس باید جوره دیگه ای بیارمت......

(تهیونگ رفت سمت یِنا و از موهاش گرفت و کشون کشون بردتش داخل)

(دخترا و پسرا داخل خونه بودن‌)

یِنا:ته خواهش میکنم ولم کن وایییییی دستم ته التماست میکنم(درد)

ادامه دارد:-)
دیدگاه ها (۰)

#عشق_جنایت 🔪پارت40ویو صبح:یِنا از خواب پاشدم که یکی اومد تو ...

#عشق_جنایت 🔪پارت 42(تهیونگ و یِنا رفتن داخل خونه)‌لیا:تهیونگ...

#عشق_جنایت 🔪پارت39ویو خونه:میا:سیلامشوگا:سلام(کلافه)میا:شوگا...

#عشق_جنایت 🔪پارت38(قطع میکنه)میا:خوب دوستان امشب هر کاری دار...

#عشق_جنایت 🔪پارت49جینو/یِنا:امشب ترجیح میدیم پیش هم بخوابیم(...

#عشق_جنایت 🔪پارت47شوگا : wow چه خانم زیبایی( روبه میا) تهیون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط