سناریو
(سناریو 1)
پارت 3
یه روز عادی بود میدوریا آکانه داشتن باهم میرفتن مدرسه اما دیر کرده بودن تا رسیدن معلم سر کلاس بود اون روز باید انتخاب رشته میکردن بیشتر بچه ها رشته قهرمانی انتخاب کردن رسید به میدوریا آکانه وقتی اسم رشته قهرمانی آوردن کل کلاس خندیدن کاتسوکی هیکاری کفری شدن به سمتشون حمله کردن کاتسوکی : شما دوتا از این جلبکا هم جلبک ترین هیکاری : زنگ آخر با هاتون کار داریم
زنگ آخر شد همه از کلاس رفته بودن بیرون فقط 6 نفر توی کلاس بودن
کاتسمه (با اعصبانیت) : سر کلاس چه گوهی خوردین پس میخواین قهرمان شید
آکانه : آره میخوایم تلاش مون بکنیم
کاتسوکی : شما گوه میخورید میخواین تلاش کنید شما فقط ارزش آزمون میارید پایین
پارت 3
یه روز عادی بود میدوریا آکانه داشتن باهم میرفتن مدرسه اما دیر کرده بودن تا رسیدن معلم سر کلاس بود اون روز باید انتخاب رشته میکردن بیشتر بچه ها رشته قهرمانی انتخاب کردن رسید به میدوریا آکانه وقتی اسم رشته قهرمانی آوردن کل کلاس خندیدن کاتسوکی هیکاری کفری شدن به سمتشون حمله کردن کاتسوکی : شما دوتا از این جلبکا هم جلبک ترین هیکاری : زنگ آخر با هاتون کار داریم
زنگ آخر شد همه از کلاس رفته بودن بیرون فقط 6 نفر توی کلاس بودن
کاتسمه (با اعصبانیت) : سر کلاس چه گوهی خوردین پس میخواین قهرمان شید
آکانه : آره میخوایم تلاش مون بکنیم
کاتسوکی : شما گوه میخورید میخواین تلاش کنید شما فقط ارزش آزمون میارید پایین
- ۲.۲k
- ۰۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط