یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود

یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود
توی این شهر قشنگ، یه روزی هیچی نبود

دیوارامون گلی بود، تلفن هندلی بود
کارامون هردلی بود، گازمون کپسولی بود

برقمون چراغ سیمی، لامپ هامونم قدیمی
قفل درها خفتی بود، یخچالامون نفتی بود

هر چی بود خوش بود دلا، بیخیال مشکلا
زیلوهامون شد قالی، همه چی دیجیتالی

کابل فیبر نوری شد، همه چی بلوری شد
حالا چشما وا شده، اشکنه پیتزا شده

آب نباتا قند شده، پیکانا سمند شده
کوره ده ها راه دارن، چوپونا همراه دارن

توی این بگو بخند، عصر همراه و سمند
دل خوش سیری چند!!؟؟
دیدگاه ها (۲)

دلم عجیب هوای قدیم را کردههوای حیاط بزرگ مادربزرگبا حوض آبی ...

از مادری پرسیدند:کدام فرزندت را بیشتر دوست داری؟مادر گفت:بیم...

بـعـضـــی هــــــــــــــاآنقدر ســـــاده عزیــــــز می‌شوند...

حرفها دارم ... !اما ... در سکوت رِکُورد همه را شکسته ام ! مـ...

ما دهه شصتیا نسلی هستیم که درصورت بروز شیطنت بیش از حد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط