دلبر شیرین بازیگوش من

دلبر شیرین بازیگوش من...
عطر تو پیچیده در آغوش من...
شهر از بوی نگاهت پر شده...
گل فروشان نانشان آجر شده...
کس ندیده مثل تو این گونه یار...
کوزه ای لبریز و چشمانی خمار...
دلبر من ،ماه بازیگوش من...
بی تو میپیچد به خود آغوش من...
تا لبت ساییده بر فنجان من...
جسم غم جاری شده در جان من...
آه ،لب اینقدر آفت خیز نیست...
تشنه را از بوسه ات پرهیز نیست...
طعم باران میدهد لبهای تو...
مزه جان میدهد لبهای تو...
کاشکی من میشدم خال لبت...
مثنوی هایم همه مال لبت...
دیدگاه ها (۱۳)

'فکر را پر بدهیدونترسید که ازسقف عقیده برود بالاترفکر باید ب...

جمال ثریا.

عمـــیق تـرین درد در زندگی مردن نیست ،بلکه نداشتن کسی است که...

این پنجره بی مورد می شوداگر تواز آن سویش عبور نکنی این اتاق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط