sarahblasko

دیدگاه ها (۳)

ما اون کلاغیم که هیچ وقت به خونش نرسید!

به درک که اخمام از هم باز نمیشهبه درک که پولام پس انداز نمیش...

«- نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.    در خانه، زیر ِپنجره...

یه چیز بین روشن و تاریک ما بین وحشی بودن و رام بودن.🌓

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط