خاطره ای از شهید باقری

🍀 خاطره ای از شهید باقری🍀

داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم،دستی به شانه ام زد.
سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کرد و گفت:علی!حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم."
گفتم :مثلا چی کار بکنیم؟
گفت:دوتا کار؛اول خلوص،دوم سعی و تلاش."
@cheshme_majnoon
دیدگاه ها (۱)

🌹 یک صفحه ی سفید گذاشت جلوی دختر وگفت:بنویس!هرچه می خواهی بن...

🌼 من عاشق آن رهبر نورانی خویشمآن دلبر وارسته عرفانی خویشمعمر...

آیا می دانید بر روی کدام خون پا می گذارید؟؟!@cheshme_majnoon

‌ #طرفداران_دولت👈 اینکه آقای روحانی#چهار سال آزگار به جای کا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط