پیشونی بندا رو با دقت زیر و رو میکرد

پیشونی بندھا رو با دقت زیر و رو میکرد
پرسیدم:
دنبال چی میگردی؟
گفت:
سربند"یا زهرا"
گفتم:
"چہ فرقی داره یکیشو بردار ببند دیگه"
گفت:
"نه،آخه من مادر ندارم...

@Chadore_Eshgh
دیدگاه ها (۱)

❖﷽❖دل نوشتہ💔 وقتے ڪہ بے قرارم و دلتنگـ😔 تنها جایے ڪہ آرومم م...

سایه ات به سرم آقــــــــــــــــا...

نمیدانم در دلتـــ چہ میگذرد🤔 ولے☝ ️🏻 احسنتـ ، کہ با حجابتـــ...

#وصیتنــامهخواهــــــرم :به پهلوی شڪسته ی فاطمه (س) قسمتــــ...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

blackpinkfictions پارت ۲۱

#Gentlemans_husband#season_Third#part_289_بهبه بهبه دستت در....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط