من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم
.
من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم
این جهان را عاری از هر غصه و غم میکشم
بهر دلها مهربانی ، بی قراری ، یکدلی ،
هر دلی را در کنار شاخه ای گل میکشم
اندر این دنیا کسی بر کس ندارد برتری
من غنی را با فقیر ، یکجا یکسان میکشم
زشت و زیبا خالق و پروردگار ما یکیست
زشت و زیبا ، پیش هم ، اما انسان میکشم
عشقهایی که در آن بوی خیانت میدهند
تا ابد محکوم دلتنگی به زندان میکشم
هر کجا قلبی شکست ، ما بی تفاوت بوده ایم
آری آری بهر دلهای شکسته نیز درمان میکشم
من در این دنیا تمام مردمش را بی درنگ
با تنی سالم ، لب خندان ، خرامان میکشم...
من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم
این جهان را عاری از هر غصه و غم میکشم
بهر دلها مهربانی ، بی قراری ، یکدلی ،
هر دلی را در کنار شاخه ای گل میکشم
اندر این دنیا کسی بر کس ندارد برتری
من غنی را با فقیر ، یکجا یکسان میکشم
زشت و زیبا خالق و پروردگار ما یکیست
زشت و زیبا ، پیش هم ، اما انسان میکشم
عشقهایی که در آن بوی خیانت میدهند
تا ابد محکوم دلتنگی به زندان میکشم
هر کجا قلبی شکست ، ما بی تفاوت بوده ایم
آری آری بهر دلهای شکسته نیز درمان میکشم
من در این دنیا تمام مردمش را بی درنگ
با تنی سالم ، لب خندان ، خرامان میکشم...
- ۱.۱k
- ۳۰ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط