چقدر سخت شدیمچقدر ما انسان ها خودمونو گم کردیم

چقدر سخت شدیم،چقدر ما انسان ها خودمونو گم کردیم.
اینقدر گم که بعد از مرگ همدیگه تازه یادمون می افته که کاش مادرمون رو اونجوری که دوس داشتیم بغلش میکردیم.
اینقدر سخت شدیم که بعد از مرگ پدرمون یادمون می افته که کاش همه حقیقتو بهش میگفتیمو یه کتک حسابی میخوردیم.
اینقدر خودمونو گم کردیم که حتی فرشته مهربونم دنبال صداهای گم شدمون میگرده.
اینقدر عادت کردیم به خشونت که وقتی یه نفرو میکشیمم میگیم دست خودم نبود.
اینقدر تو هیاهوی این دنیا داریم عشق رو از یاد میبریم که یادمون میره به همسرمون یه دوست دارم سادرو بگیم.
اینقدر اشفته حالیم که یادمون رفته رفاقتو دوستی چه واژه های بزرگیه.
زندگیامون داره از حیوونام وحشی تر میشه و حیف واژه انسان که به این اشرف مخلوقات دادن.
گم شدیم اینقدر گم که حتی با دستای خونی غسل تعمید میدیم.
اینقدر که دوست داریم بدونیم پشت دیواری که بعد از مرگمون هست چه خبره که این ورو داره یادمون میره.
یادمون رفته که با همین دستامون...
میتونیم نوازش کنیم...
میتونیم موسیقی خلق کنیم...
میتونیم به صدای قلب گوش کنیم..
میتونیم رو گوشامون بذاریمو صدای بادو حس کنیم...
و میتونیم جمجه یه انسانو خورد کنیم...
چقدر دنیای ما ادما پستو حقیر شده که ادما به درد و رنج کساشون
بی تفاوت شدن،کاش بدونیم که پشت دیوار مرگمون هیچ خبری نیست! اینور انسان باشیم نه یه سوسیس غمگین که از سرخ شدنش لذت میبره و بی تفاوته!
دیدگاه ها (۱۱)

ما انسانها برای اسپاگتی تنها هفت دقیقه فرصت قائل شدیم.برای ...

نترسید از اینکه دختر بچه هایتان زمین بخورند،اجازه دهید گریه ...

در ناکجاآبادی جنگ زده ، انسانیت به واژه ای بی ارزش بدل شده...

تا همین چند سال پیش آدم هارو از ظاهرشون میشناختن، از میزان ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط