وقتی تو خدمتکار بزرگ ترین باند مافیا هستی
وقتی تو خدمتکار بزرگ ترین باند مافیا هستی
پارت ۱۶
ویو ا.ت
با دوستای یونگی ث
میخندیدم حرف میزدیم خلاصه منم زیادی از بوی الکل سیگار خوشم نمیومد رفتم در گوش یونگی گفتم
_یونگی میتونم برم بیرون واقعا دارم از بوی الکل سیگار خفه میشم (با لحن جدی)
+نه تو از کنارم جوم نمیخوری(عصبی)
_لطفا واقعا حالم خوب نیست
+باشه ولی زود برگرد یه بادیگارد هم میفرستم باهات بیاد(جدی)
_ممنونننننن(ذوق)
ویو ا.ت
با بادیگارد رفتم حیاط تا کمی هوا بخورم بادیگارد سرش تو گوشی بود که یهو یک دستمال روی دهنم احساس کردم ......
کم بود ولی ساری
پارت ۱۶
ویو ا.ت
با دوستای یونگی ث
میخندیدم حرف میزدیم خلاصه منم زیادی از بوی الکل سیگار خوشم نمیومد رفتم در گوش یونگی گفتم
_یونگی میتونم برم بیرون واقعا دارم از بوی الکل سیگار خفه میشم (با لحن جدی)
+نه تو از کنارم جوم نمیخوری(عصبی)
_لطفا واقعا حالم خوب نیست
+باشه ولی زود برگرد یه بادیگارد هم میفرستم باهات بیاد(جدی)
_ممنونننننن(ذوق)
ویو ا.ت
با بادیگارد رفتم حیاط تا کمی هوا بخورم بادیگارد سرش تو گوشی بود که یهو یک دستمال روی دهنم احساس کردم ......
کم بود ولی ساری
- ۱۰.۶k
- ۱۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط