همه ی زخمها یک روز خوب میشوند بعضیها زود تربی درد ت

همه ی زخم‌ها یک روز خوب می‌‌شوند. بعضیها زود تر،بی‌ درد تر،بی‌ هیچ ردّی از بین می‌‌روند.
یک روز صبح که لباس می‌‌پوشی متوجه می‌‌شوی اثری از آن نیست. متوجه می‌‌شوی خیلی‌ وقت است به آن فکر نکرده ای.یکروز دیگر آنجا نیست.

بعضی‌ زخمها عمیق ترند. ملتهبند. درد دارند. با هر لمسِ بی‌ هوا،سوزشی از زبری روی زخم شروع می‌‌شود، ریشه می‌‌زند به اعصاب دستانت،به اعصابِ زانوانت، به شقیقه ها، به ماهیچه‌های قلبت،به چشمانت، به کیسه‌های اشکی گوشه ی چشمانت. شب ها، به پهلوی راست می‌‌خوابی‌ و مواظبی زخمت سر باز نکند. روز‌ها روی آن را خوب می‌‌پوشانی. دلت نمی‌خواهد کسی‌ زخمت را ببیند.دلت نمی‌خواهد کسی‌ چیزی بپرسد. می‌‌دانی آنجاست، ولی‌ با همه درد و سوزشش دلت می‌خواهد فراموشش کنی‌.

یک روز صبح که لباس می‌‌پوشی متوجه می‌‌شوی از زخمهایت تنها خطهای کج و معوج صورتی رنگی‌ مانده و از درد‌هایت یک یادآوری محو از حسی که مدت‌ها گریبان گیرت بود و حالا دیگر نیست. دیگر نیازی به پنهان کردن هیچ چیزی نداری. از خانه بیرون می‌زنی‌. نفسی تازه میکنی‌.

دیگر از خودت و زخم‌هایت نمی‌‌ترسی‌. از آدم‌هایی‌ که زخمی ات می‌‌کنند نمی‌‌ترسی‌. می‌دانی که همه ی زخم‌ها دیر یا زود خوب می‌‌شوند...
حتی آنهایی که از عزیزترینهایت خورده ای...

#نیکی‌_فیروزکوهی
دیدگاه ها (۱)

من خسته از زمان و زمان خسته ی من است دیوارهای فاصله دلبسته ی...

ﺑﯿﺎﺑﺪ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﺩﻧﺠﯽ ﺍﮔﺮ ‏« ﺩﻝ ‏»ﺯﻋﻤﻖ ﺳﯿﻨﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﯼ ﺑﺮ ﺁﺭﺩﺩﻟﻢ ﺭﺍ ...

واقعا کسی از رفتن و نبودن یه‌نفر دیگه نمی‌میره. این یعنی زند...

بعضی ناراحتی ها را هیچ وقت نباید فراموش کرد بعضی دلخوری ها ب...

black flower(p,268)

#رویای #جوانی #پارت-۷دیدم داشت ادا در می آورد و زد زیر خنده ...

پارت 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط