رمان

رمان ✩
پارت : ۶➪
نام داستان : میراکلس ➪
⚠︎کپی ممنوع ⚠︎
(روز بعد ساعت ۸:۰۰ )
تیکی مرینت پاشو مدرسه دیر شد 🤯
مرینت ولم کن تیکی میخوام بخوابم🥵
تیکی : مرینت ساعت ۸:۰۰ 😷
مرینت : ای داد چرا زودتر بیدارم نکردی 😵‍💫
تیکی : خب خواب سنگینی داری 😶
از زبان مرینت ☟︎︎︎
سریع برم مدرسه 🏃🏼‍♀️
مادر مرینت : دخترم بیا صبحانه بخور 🫕
مرینت : شرمنده مامان دیرم شده باید برم 🙁
مادر مرینت : باشه عزیزم ولی بیا این جعبه ماکارون رو بگیر سر راه بخور 😄
مرینت : مرسی مامان ، خداحافظ 😘
بعد از اینکه از خونه زدم بیرون🤷‍♀️ سریع رفتم مدرسه و بلاخره رسیدم 😛
گفتگو مرینت با دوستاش ☟︎︎︎
مرینت : سلام بچه ها خوبید 🙂
دوست های مرینت : سلام مرینت
ممنونم ما خوبیم 😉
رز : مرینت قراره برادر جولیکا بیاد مدرسه 😊
مرینت : آها رز ممنونم که گفتی 😄
برادر جولیکا رسید به مدرسه 🕴️
( اسمش لوکا هست )
لوکا : سلام جولیکا سلام دوستای جولیکا ☺️
مرینت : ا ا ا 😮
بریم تو فکر مرینت ☟︎︎︎
وای لوکا چقدر خوشگله عاشقش شدم 🥀
پایان مکالمه مرینت و لوکا☟︎︎︎
لوکا : سلام مرینت خوبی جولیکا ازت خیلی تعریف می‌کرد معلوم دختر خوبی هستی 😊
مرینت : وای ممنونم لوکا 🙈
ادامه دارد ...
دیدگاه ها (۰)

رمان ✩پارت : ۷➪ نام داستان : میراکلس ➪⚠︎کپی ممنوع ⚠︎از زبان ...

رمان ✩پارت : ۸➪ نام داستان : میراکلس ➪⚠︎کپی ممنوع ⚠︎الیا : ا...

رمان ✩پارت : ۵➪ نام داستان : میراکلس ➪⚠︎کپی ممنوع ⚠︎از زبان ...

رمان ✩پارت : ۴➪ نام داستان : میراکلس ➪⚠︎کپی ممنوع ⚠︎روز بعد ...

فیک:قلدر کلاس

یووو داستان جدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط