توماه بودی

توماه بودی..
این رامیشدازمردانی فهمید که وقت آمدنت
تمیزکردن پنجره هارابهانه میکردند
وزنانی که به قهرازخانه میرفتند.........
دیدگاه ها (۱)

به عاقبت بهشت بدبینمجایی که قرار نیست عاشق باشیوهرکس قرار اس...

آن قدر پر از هیاهو هستی که..کلاغ ها هم سکوت می کنند..وقتی که...

مانند سیگار...مانده ام میان دو انگشت...روزگار لعنتی نه مرامی...

رسم زندگی

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

تک پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط