هعی چیکار کنم عشقه دیگه

هعی چیکار کنم عشقه دیگه!!!
گرگـــــــــــــــــــــــــــــــــــینه
یاwerewolf
شب هایی که ماه کامل در آسمان می درخشد،زیباترین شب ها برای گردش در طبیعت به شمار می رود. نور رقیق مهتاب از ابتدای شب تا دمدمه های بامداد،دشت ها و کوه ها را روشن میکند و منظره های متفاوت با طبیعت آشنای اطرافمان را پیش چشمانمان می گشاید. اما این شب های مهتاب فقط شب های شعر و ترانه نیست، افسانه ها می گویند یکی از مخوف ترین هیولاهای جهان همراه با ماه کامل ظهور می کنند.

در گذشته با توجه به خرافات با طلوع ماه کامل در بسیاری از دهکده های دوردست دامداران درهای منزل خود را کلون می کردند. صدای زوزه ی هراسناکی از دور به گوش می رسید؛صدایی که زوزه ی گرگ های معمولی پیش آن به لالایی ملایمی می مانست. با وجود این ادعاها کمتر کسی خاطره ای از مواجه ی مستقیم با این هیولاها را دارد. بـرخی افــراد فقط رد خون قربانیان را در اطراف روستا و در میانه ی جنگل دیده اند و رد پنجه هایی عمیق و پرزور که در نیمه ی شب های مهتابی بر درختان و درهای خانه ها باقی مانده است. چند نفری می گویند که شانس آن را داشته اند که از ملاقات با این حیوانات جان سالم به در ببرند. برخی گرگی غول آسا را دیده اند که سرعت حرکتش چند برابر سریع تر از موجوداتی بوده که تا به حال دیده اند و با چشم قرمز و دندان های بزرگش به دنبال قربانیان خود می دویده است!!!! برخی دیگر روایت می کنند که این موجودات عجیب با ظاهری گرگ مانند روی دوپای خود و مانند یک انسان حرکت می کرده و بیشتر شبیه انسانی با چهره ی گرگ بوده است.برخی قسم می خورند که شاهد گاز گرفتن افراد بینوایی توسط این موجود غول پیکر بوده اند!!!

آن هایی که از این حمله جان سالم به در برده اند چندروزی را در تب و التهاب گذرانده و در نهایت ناپدید شده اند. عده ای دیگر شهادت می دهند که دوباره در نیمه ی شب های مهتابی این قربانیان را دیده اند که این بار در قامت شکارچی جدیدی در آمده بودند و خود به دنبال قربانیان تازه ای می گشتند. بدین ترتیب افسانه ی هیولای شب های مهتابی در سراسر جهان گسترده شده است.هنوز هم گزارشات عجیبی از این موجودات منتشر می شود و گرگینه ها یا انسان های گــــــــرگ نما از وحشــت انگیز ترین هیولاهای تمام تاریخ به شمار میروند.

گرگینه،انسان گرگ نما، werewolf،lycanthrope همگــی اشاره به یکی از وحشتناک ترین هیولاهایی دارند که بشر از دوران کهــن تا کنون در باره ی آن داستان سرایی کرده است.از رم باستان تا داستان های هری پاتر گرگ نماها نقشی پررنگ دارند.

بر اساس افسانه ها شخصی که به گرگینه بدل شده باشد،در زمان مشخصی قدرت این را دارد که بدن خود را تغییر داده و به گرگ تبدیل شود. در برخی افسانه ها ای تغییر چهره کامل است و شخص گرگیــنه ظاهری کاملأ شبیه گرگ پیدا می کند و کنترلی بر عملکرد خود ندارد و مانند یک گـــرگ درنده عمل می کند. در برخی دیگر از افسانه ها گرگینه ها پس از تبدیل به این حالت که معمولأ تحت تأثیر تابش ماه شب 14 است،کاملأ شبیه گرگ ها نمی شوند بلکه نیـــمی از بدن انسانی خود را حفظ می کنند و سپس تبدیل به موجودی گرگ نما می شوند که روی دوپای خود راه می روند و قدرت جسمانی فوق العاده ای دارند.

در داستان ها و باورهای کلاسیک مراحل تغییر از انسان به گرگ با تابش ماه شب 14 آغاز می شود و گرگینه تا سپیده دم و یا تا زمانی که زیر نور ماه شب14 باشد،گرگینه باقی خواهند ماند و صبح به حالت اول خود باز خواهد گشت.

و در بعضی افسانه ها نیز گاهی قدرت گرگینه ها آنقدر زیاد می شود که هرگاه بخواهند می توانند به گرگ تبدیل شوند!

تنها راهی که برخی داستان های جدید برای کشتن آن ها پیشنهاد می کنند،شلیک گلوله ی نقره ای به قلب آن ها و یا جدا کردن سرشان از بدن است.
آه قلبم^__________^
گرگینه یکی از محور های اصلی مجموعه نبرد با شیطین دارن جووونمه و تو یه رمان ایرانی به نام گرگینه هم بود که قشنگ بود:)))))
دیدگاه ها (۲۱)

بازم عشـــــه دیگه-__- ♥خـــــــــــــــــــــــــون آشـــــ...

^______^

♥رمانی که پست اولش1105 تا تشکر خورد!!!♥ و ایـــــــــــــــ...

اینم چون خیلی دوسش داریم^___^ قرار نبود یکی از بهترین رمانای...

گفت دانایی که: گرگی خیره سرهست پنهان در نهاد هر بشرلاجرم جار...

هر که گرگ درونش را در اندازد به خاک رفته رفته میشود

رها🍂 امشب آخرین دقیقه آدر ماه را ورق می زنیم و شمع های روشن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط