دلباخته

#دلباخته
.
.
مینویسم ، قصه هایی که رفته به #اعماق
دردهای کهنه ای که رفته از #یاد
مینویسم از صدای #خشم و #فریاد
که در آمیخته به #باد
مینشینم در کلکی #ساخته
به دسته ماهری #دلباخته
میروم پارو زنان
در این رود #خیال و #گمان
میدرم امواج را بی امان
در پی نقشی شکسته در #زمان
دختری #دل شکسته ، ز این و آن ...
دیدگاه ها (۱)

#خاطراتت را به کنجِ کافه ای بیرونِ شهر#جمعه ها همراهِ قهوه ب...

#خــوب_مــن ،    همین جا درون شعرهایم بمان    تا وسوسه یِ دو...

می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی..آن زمان‌ها که پدر تنها قهرم...

#خیالت_راحت.می روم بی خبر این بار خیالت راحت…تو بمان با دگرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط