فیک فن

وقتی عموت بود
پارت:1

ویو ات
از خواب پاشدم و رفتم دستشویی کارام کردم و رفتم سمت میز آرایش و موهای بلدم که تا زیر باسنم بود رو شونه زدم و بستم و بعدش یونفرم مدرسه برداشتم پوشیدم و رفتم طبقه پایین پیش بابا و مامانم
بابا ات : صبح بخیر دختر
مامان ات : صبح بخیر ات
ات : صبح همتون بخیر
رفتم مامانم بغل کردم گفتم
ات : مامانیییی
مامانم با پوفیییی که کشید گفت : چی میخوای
ات : میشه من برم خونه لیا
مامان : اخه دختر تو هر روز خونشونی
ات : مامان جونم لطفنی تو که میدونی من چقدر دوست دارم
مامان : هوفففف باشه باشه
گونش بوس کردم که جونگ کوک امد
جونگ کوک : ات انقدر مامان منو اذیت نکن (شیطنت)
ات : ععع واقعا میخوای به با....
جونگ کوک امد دستش گذاشت روی دهنم
جونگ کوک : باشه باشه هرچی بهخوای بهت میدم فقط ساکت باش

با یک لبخند پیروزمندانه نگاهش کردم و بعد رفتم صبحونه خوردم که...

ویو تهیونگ
امروز صبح باید میرفتم خونه برادرم تا در مورد کار باهاش حرف میزدم و جونگ کوک که باید.... هوففف همش سر به حواست که قرار داد به برادرم بده
پاشدم با ماشین رفتم رفتم سمت عمارت برادرم تا دز باز کردم ات دیدم که میخواست بره با حالت سرد پرسیدم
تهیونگ : سلام کجا داری میری؟
ات همیشه با مهربونی گفت
ات: ااااا سلام عمو دارم میرم مدرسه
تهیونگ یه نگاه بهم کرد همیشه محو این دختر میشد اینو میدوست که ات برای خودش نه مال کسه دیگه ای
بدون حرف رفتم داخل و دیدیم که ات رفت
با حالت سرد رفتم داخل و یدونه زدم توی سر جونگ کوک
تهیونگ : از دست تو من چیکار کنم کوک ( با حالت حرص)
جونگ کوک : نگه چی شده
جونگ کوک به قرار داد توی دستم نگاه کرد گفت
جونگ کوک : ببخشید یادم رفت
یه هوفییی کشیدم و رفتم توی پیش برادرم که....

________________________________

خب امید وارم خوشتون بیاد

شرایط پارت بعد : 20 لایک
10 کامت
دیدگاه ها (۴)

فن فیک

چند پارتی : وقتی میرید خونه بابا مامانش

فیک از تهیونگ

پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط