سینه ی تیغو میشکافه انگشتام

سینه ی تیغو میشکافه انگشتام
اینطوری میفهمم سالمم
من بستریه حبس شده تو این اتاق
رویاباف از گسستکی
یه دیوان بدون خاطرم . . .
دیدگاه ها (۱)

مرکبم من از قلم غرق شدهٔ درونم ورق خالیهمن هجرت کردم به سمت ...

آواره ی مهاجمروی چرتکه خون چکید از دستای ملموس کشیده به چشما...

درکـ مفهومـ زیبایـ مرگـ فقط با زندگیـ خوبـ امکانـ پذیرهـ . ....

تقدیم به همه زندگیم:🌸🧿❤💕مثل رگبار ستاره رو تن خشک کویرهلحظه ...

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!تا به یٌمن مقدمت، بر...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۷#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط