با آن که میرسانی آن باده بقا را


با آن که می‌رسانی آن باده بقا را
بی تو نمی‌گوارد این جام باده ما را

مطرب قدح رها کن زین گونه ناله‌ها کن
جانا یکی بها کن آن جنس بی‌بها را

آن عشق سلسلت را وان آفت دلت را
آن چاه بابلت را وان کان سحرها را

بازآر بار دیگر تا کار ما شود زر
از سر بگیر از سر آن عادت وفا را

#مولاناے_جانم
دیدگاه ها (۵)

‌اگر عشقتنها اگر عشقطعم خود را دوباره در من منتشر کندبی‌بهار...

‌صدایم کن به استجابتِ نگاه که نور از فروغِ چشمِ تو پرتو می‌خ...

‌مرا به یاد آورآن‌گاه که خواهم رفتآن‌گاه که به سرزمینِ سکوت ...

تو ساقی خماری یا دشمن هشیارییا آنک کنی ویران هر خانه که می س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط