کوک

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
𝕡𝕒𝕣𝕥..1۸

کوک
اصن نخوابیدم
صب شدو من اصن نخوابیدم
نمیدونم چرا

ا/ت

پاشدم
هووووف
دیشب داشتم کابوس میدیدم
عه
اومدم بیرون از اتاق
دیدم ددی بیدار
"صب بخیل دددددی
*جواب ندادم
" دیگ چیکال کلدم
هنوز از دستم عبصانی ای
*رفتم بیرون از اتاق
صبحونه حاضرهههه..؟!
٪ب..له
"ولی ددی من باید حاضر میکردم
*رفتم صبحونه خوردم
تو اتاق کارم منتظر بچه ها بودم
" رفتم تو اتاقم
داشتم فک میکردم چرا اینجوری میکنه
نمیدونم چرا ولی ناراحت بودم از رفتارش
خیلی
•قربان مهمون ها اومدن
*بگو بیان تو
$هاااای
*جیهوپ کو
✓علامت جیهوپ
✓سلااام
*بشین
کار خاصی ندارم باهاتون
اتو صدا کردم
"بله د..دی
با دیدن جیهوپ سر جام قفل شدم
✓از جام پاشدم
تو اینجا..چی..کار میکنی
" تو
سری رفتم تو اتاقم درو قفل کردم
*میشناسیش
✓مفصله
ولی اون اون به تو گفت دددددی
سری رفتم سمت اتاق
✓ات
ات درو باز کن
اتتتتت
*برو کنار
نمیخواد بیاد بیرون
✓تو میدونستی
واسه همین گفتی بیاییم
*کارم تمومه
میتونی بری
$جیهوپ همینجوری داشت فوش میداد
به زور بردشتم تو ماشینو گفتم حرکت کنن
*درو باز کن
رفتن
"اروم اومدم درو باز کردم
*مشتمو گرفتم بالا که بزنم تو صورتش
" جلو صورتمو گرفتم
ددییی ددی ببخشید
دددی
اون موقع نمیشناختمت
اون موقع اون
مجبور بودم ددی
ببخشید
هقققق
*اخهه
دستمو زدم دیوار
توضیح بده
دیدگاه ها (۶)

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..𝕡𝕒𝕣𝕥..19"ما سال پیش با هم بودیم.. ولی..ولی اون بخ...

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..𝕡𝕒𝕣𝕥..۲۰کوکپارش میکننممممممم*کییییمبگو ماشینا برگ...

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..𝕡𝕒𝕣𝕥..17*باششمارشو میدی بهم"ممنون دددددی*پاشواز ا...

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..𝕡𝕒𝕣𝕥..16ا/تصبح زود پاشدم ددی خواب بودرفتم پایین ص...

رمان بغلی من پارت ۶۳دیانا: آره ارسلان: حالا من از حرفی که او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط