کیک تولده خواهرم چند روز پیش
کیک تولده خواهرم چند روز پیش.....
من، میز قهوه خانه و چایی که مدتی ست...
<هی فکر می کنم به شمایی که مدتی ست...
"یک لنگه کفش" مانده به جا از من و تویی
<در جستجوی "سیندرلایی" که مدتی ست...
با هر صدای قلب، تو تکرار می شود
<ها! گوش کن به این اُپرایی که مدتی ست...
هر روز سرفه می کنم اندوه شعر را
<آلوده است بی تو هوایی که مدتی ست...
دیگر کلافه می شوم و دست می کشم
<از این ردیف و قافیه هایی که مدتی ست...
کاغذ مچاله می شود و داد می زنم:
<آقا! چه شد سفارش چایی که مدتی ست...
من، میز قهوه خانه و چایی که مدتی ست...
<هی فکر می کنم به شمایی که مدتی ست...
"یک لنگه کفش" مانده به جا از من و تویی
<در جستجوی "سیندرلایی" که مدتی ست...
با هر صدای قلب، تو تکرار می شود
<ها! گوش کن به این اُپرایی که مدتی ست...
هر روز سرفه می کنم اندوه شعر را
<آلوده است بی تو هوایی که مدتی ست...
دیگر کلافه می شوم و دست می کشم
<از این ردیف و قافیه هایی که مدتی ست...
کاغذ مچاله می شود و داد می زنم:
<آقا! چه شد سفارش چایی که مدتی ست...
- ۸۲۴
- ۱۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط