نامخاندان جئون
نام:خاندان جئون
PART:19
یونجی هی با پوزخند نگام میکرد
ا.ت: چیه؟ چرا اینجوری بهم نگاه میکنی؟
یونجی:هیچی(پوزخند )
کوک بعد از چند دقیقه اومد
جونگ کوک:برو بپوشش
ا.ت:ممنون
و رفتم داخل اتاق و پوشیدمش تیشرته خیلی ازم بزرگ بود تا زیر زانوهام بود رفتم بیرون
جونگ کوک:نگاش کن شبیه جوجه شدی(خنده)
ا.ت:بیه دیگه انقدر نخند جوجه خودتی(عصبی)
جونگ کوک:باشه باشه بیاین بریم خونه
از اونجا اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم و از اونجا اومدیم بیرون
............
رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل خونه
ا.ت:جونگ کوک میشه باهام بیای اتاقم کارت دارم
جونگ کوک:باشه
از پله ها رفتیم بالا و جونگ کوک همدنبالم میومد که رسیدیم به اتاقم و رفتیم داخل
جونگ کوک:کارم داشتی ؟
ا.ت:دیدم اونقدرا هم از یونجی بدت نمیاد اتفاقا ازش خوشتم میاد(عصبی)
جونگ کوک:مگه چیکار کردم؟
ا.ت:انگار خیلی خوشت میاد وقتی بهت میچسبه و هی بهت میگه جونگ کوکی. کوکی جونم (عصبی)
جونگ کوک:هوفف ا.ت بس کن دیگه (عصبی)
ا.ت:تازه من مطمئنم که اون لباسمو برداشته (عصبی)
جونگ کوک:ازش بدت میاد درست ولی دلیل نمیشه بی دلیل تهمت بزنی بهش
ا.ت:
PART:19
یونجی هی با پوزخند نگام میکرد
ا.ت: چیه؟ چرا اینجوری بهم نگاه میکنی؟
یونجی:هیچی(پوزخند )
کوک بعد از چند دقیقه اومد
جونگ کوک:برو بپوشش
ا.ت:ممنون
و رفتم داخل اتاق و پوشیدمش تیشرته خیلی ازم بزرگ بود تا زیر زانوهام بود رفتم بیرون
جونگ کوک:نگاش کن شبیه جوجه شدی(خنده)
ا.ت:بیه دیگه انقدر نخند جوجه خودتی(عصبی)
جونگ کوک:باشه باشه بیاین بریم خونه
از اونجا اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم و از اونجا اومدیم بیرون
............
رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل خونه
ا.ت:جونگ کوک میشه باهام بیای اتاقم کارت دارم
جونگ کوک:باشه
از پله ها رفتیم بالا و جونگ کوک همدنبالم میومد که رسیدیم به اتاقم و رفتیم داخل
جونگ کوک:کارم داشتی ؟
ا.ت:دیدم اونقدرا هم از یونجی بدت نمیاد اتفاقا ازش خوشتم میاد(عصبی)
جونگ کوک:مگه چیکار کردم؟
ا.ت:انگار خیلی خوشت میاد وقتی بهت میچسبه و هی بهت میگه جونگ کوکی. کوکی جونم (عصبی)
جونگ کوک:هوفف ا.ت بس کن دیگه (عصبی)
ا.ت:تازه من مطمئنم که اون لباسمو برداشته (عصبی)
جونگ کوک:ازش بدت میاد درست ولی دلیل نمیشه بی دلیل تهمت بزنی بهش
ا.ت:
- ۵.۴k
- ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط