کنارپنجره ایستاده بودم

کنارپنجره ایستاده بودم!
بارون نم نم میزنه ب شیشه، خیابون از،نم بارون خیسه ،دلم می خواست برم زیربارون امابدون تو!!...تو پیاده رو چندعابرچترب دست میرفتن، بارون رقصان کف خیابون خودنمایی می کرد!
بازذهنم تصویر چهره ی دلنشینت رومجسم کرد!میدونی ک محاله بارون باشه وتوتوی
ذهنم نیای عشق بارانی من!
طنین صدای دلنوازت روحم روبابارون
عجین کرده!
نمیدونم ، چه حکمتی توکارخدابود
ک یه دخترتابستونی !
عاشق پاییز باشه!
همیشه برام سوال بوداین همه فصل، من چرا
عاشق پاییز م!
الان ک فکرم روجمع وجورکردم !
وتوروتومسیرزندگیم دیدم به این باور
رسیدم ک من سالهاست عاشقت بودم!☺️
دوستت دارم پاییز ی جان دوستت خواهم داشت باهربارش باران هزاران مرتبه بیشتر
خوش عطرترین رُز🌹 دنیا!!امیدی ندارم ک روزی روزگاری دلنوشتهام رو!!یانه بهتره بگم من رومرورکنی ،،امامن عاشقانه ازتومی نویسم ،بهت قول میدم ک هرگزب شیارهای ذهنم اجازه ندم ثانیه ای فراموشت کنن،،تاجایی ک توان داشته باشم ازتومی نویسم،باتوب همه جامیرم &=&
#دلنوشته
#تنها
#دلتنگ برای توک ندارمت اماتاابددوست ،دارمت