فصل باران و برگ های رنگ به رنگ

فصل باران و برگ هایِ رنگ به رنگ
فصلِ پچ پچ هایِ زیرِ گوش در یک خیابانِ خیس
فصلِ پالتو هایِ بلند و دست هایِ در هم پیچیده
فصلِ اعتراف هایِ عاشقانه
چای و نگاه از پشتِ بخار
پاییز آمده می بینی؟
حالا می توانی تا دلت می خواهد بغض هایت را اشک بریزی و بگویی بارانِ پاییز است
می توانی قدمهایت را تا او بلند و تند برداری
و گوش بسپاری به سمفونیِ برگ ها
حالا می توانی عاشق شوی
عاشق بمانی
و تا زمستان از راه نرسیده
دستکش هایِ بی روح را بسپاری به فراموشی
و دست هایش را محکم بگیری
پاییز آمده
عشق راخبر کنید
و تا می توانید
عاشقی کنید.
دیدگاه ها (۱)

دوستت دارم که می گویی هوایی می شوم هی هوایی کن مرا تکرار می ...

پر کن از باده‌یِ چشمت ،قدحِ صبحِ مراخود بگوسرمست شوم ، یا خو...

خيالِ داشتنتمنِ ديووانه راخيالاتى كرده است ..هر شب همین حوال...

همه عاشقانه هایم را برای دیوان چشم هایت نوشته ام .غزل هایم ر...

موسیقی

رها🍂 پاییز آرام آرام آماده ی رفتن می شود..رنگ انار، عطر بارا...

#انار سرخ رنگِ پاییزی اثر هنری #پرودگار استسرشار از زیبایی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط