ر یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او
ر یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم:
چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.
بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد.
و گفت:
دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان.....
چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.
بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد.
و گفت:
دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان.....
- ۱.۹k
- ۰۳ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط