یادم هست وقتی عاشق شده بودم حتی در راه رفتن هم احتیاط می

یادم هست وقتی عاشق شده بودم حتی در راه رفتن هم احتیاط می‌کردم.
انگار ظرفی درون سینه‌ام جا داشت که پر از مایعی گران‌بها بود و من می‌ترسیدم که این مایع گران‌بها از درون آن جاری شود!

#بنام_عشق
#عین_شین_قاف




یکی توییت کرده بود که: «مامانم مرزهای طب سنتی رو جا به جا کرده، گفته غم سرده، چای نبات بخور.» و جواب‌هایی که بقیه زیرش نوشته بودن جالب بود. اکثریت موافق بودن که طبع غم سرده. برای همینم هست که توو مراسم‌های‌ عزا خوراکی‌های گرم مثل حلوا و خرما پخش می‌کنن، یا حتی دیگری گفته بود که با بو کردن یه عطر گرم، غم می‌تونه کمرنگ‌تر بشه، و گلاب هم در مراسم عزا واسه همینه.
و من احتمال می‌دم طبع «بغل» و «آغوش» گرم باشه، چه غم‌هایی که با یه بغل، از بین نرفتن..🍂


   ◕‿◕


#شور_شیرین_عشق
#دلنوشته_های_من



#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
#𝑺𝒉𝒐𝒈𝒉𝒆𝑵𝒂𝒇𝒂𝒔
دیدگاه ها (۰)

همه چیزهای از دست‌رفته یک روز برمی‌گردند اما درست وقتی که یا...

سپیده که سر بزند در این خران زده شاید گلی بروید شبیه آنچه در...

که امید ، پیچش نور است در عمق تاریکی..✨#انگیزه_باروون شا...

ودر ازدحام بغض ما آغشته به لبخندیم...:)#همیشه_سبـــــــــز🍃😌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط