دیر رسید سر امتحان همش یه ربع وقت داشت
دیر رسید سر امتحان، همش یه ربع وقت داشت
نفسنفس میزد؛
با کلی استرس نشست، در گوشش گفتم با خیال راحت بنویس من تا زمانیکه بلد باشی و بنویسی برگه رو نمیگیرم
(بچهها امانت خانواده ها دست ما هستند)
✍
نفسنفس میزد؛
با کلی استرس نشست، در گوشش گفتم با خیال راحت بنویس من تا زمانیکه بلد باشی و بنویسی برگه رو نمیگیرم
(بچهها امانت خانواده ها دست ما هستند)
✍
- ۸۹
- ۰۹ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط