دیگر صبح شده بود آری صبح آمده بود تا شاهد جدایی ها باشد

دیگر صبح شده بود . آری صبح آمده بود تا شاهد جدایی ها باشد .،
قرار بود همگی درآن نقطه ی موعود جمع شویم تا از آنجایی که قلب ها به شوق دیدن شهدا می تپد به سوی یاران رهسپار شویم ،"
با فرود آمدن آخرین کلمات سخنران انگار واقعا مسیر رسیدن به شهدا مهیا شده بود ."'
لحظه به لحظه پیکر های عاشق قدم های خود را به سوی دیار شهدا برمیداشتند."،
انگار با هر گذر کردن ، روح ها از زادگاه خویش جدا می شدند و در مسیری زیبا قدم به قدم به سوی ساحتِ مقدسِ حرمِ شهدا نزدیک می شدند
......
دیدگاه ها (۰)

این عکس ها را آروم تر پخش کنید؛شاید کسی جایی سوزش گرفت😎

معیارعلیست،من‌ندارم‌تردیدپس‌سنگ‌علی‌به‌سینه‌خواهم‌کوبید🕶!

تو ستون استحکام عرشی بانو! این‌گونه بر زمین نیفت‌!‌برخیز؛ وگ...

به حسین مظلومت ، به محسنی که شاید هیچ وقت به این دنیا نیومده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط