ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
پارت 10
ویو سریون
تهیونگ:بریم به سوی پاساژ
سریون:باش بریم
و بعد راه افتادیم و رفتیم پاساژ اونجا خیلی لباسای خیلی خوشگلی داشت البته بیشتری هاشون باز بودن دوتا لباس کوتاه خریدم
تهیونگ گفت:عشقم بریم لباس عروس بخریم
سریون:باشه بریم راستی تهیونگ من دلم میخواد لباس عروسم یکمی باز باشه
تهیونگ:نه نمیشه
سریون:چرا (نشست روی زمین)
تهیونگ:نمیخوام هیچ کس بدن زنم رو ببینه
سریون:مگه کی به بدن من توجه میکنه
تهیونگ:تو مردا رو نمیشناسی خیلی هیزن
سریون:نه تهیونگ
تهیونگ:هر چقدرم صورتت رو اون جوری کنی نمیخرمش نمیخرمش
سریون:باشه من قهرم
تهیونگ:خودت میدونی که دوست ندارم قهر باشی ولی قهر کنی بهتر از اینه که کسی بدن زنم رو ببینه تو یه بچه ای که با یه ابنبات هم خر میشی
سریون:که من بچم دیگه تو به من نزدیک شو ببین من چیکار میکنم بچه ای به ابنبات خر میشی(اعدای تهیونگ رو در میاره)
تهیونگ:چرا بهت نزدیک نشم تو میخوای جلوم رو بگیری؟
سریون:اره خوده من جلوت رو میگیرم(بلند شد و دست به سینه زودتر از تهیونگ حرکت کرد و رفت سمت ویترین لباس عروس)
تهیونگ:سریون لج نکن میگم بچه
سریون:(محلش نداد و رفت)
تهیونگ:از دست تو بچه جون
رفتن داخل مغازه خیلی لباس قشنگی داشتن وقتی رفتن داخل یه دختر جوون اون جا بود جوری به تهیونگ نگاه میکرد انگار دلش میخواست بخورتش
یه دفعه گفت:بفرمایید چه لباس میل تون هست؟
تهیونگ:یه لباس( که سریون پرید وسط حرفش)
گفت:لباس که بدن نما باشه عالی میشه
تهیونگ:اما
دختره گفت:اتفاقن یه ست خیلی زیبا از لباس دوماد و لباس عروس داریم که باید امتحانشون کنید
سریون رفت لباس رو انتخاب کرد و حساب کردن رفتن بیرون
سریون:کفش و جواهراتم مونده باید برم بخرم بعدش میرم خونه تا هوا بیشتر از این الوده نشده(طعنه به تهیونگ)
تهیونگ رفت داخل مغازه ای که لباس زیر های خیلی سک_سی داشت یه ست بنفش و یه ست قرمز و سیاه و سفید و کلی دیگه سریون تا اینارو دید مثل لبو قرمز شد و گفت:اینارو برای کی خریدی(خجالتی)
تهیونگ:برای تو
سریون:ولش خریدامون تموم شده من میرم خونه
تهیونگ:یه لحظه وایستا(رفت بستنی توت فرنگی و کاکائویی خرید بچه ها ادمینتون عاشق این ترکیبه برای همین نوشتم)
سریون:ممنونم
تهیونگ:حالا بریم
سریون:من بستنی دوست دارم وگرنه فکر نکن اشتی کردیم من هنوزم قهرم
تهیونگ:باش بریم
به سمت ماشین رفتن و به خونه هاشون رفتن
بچه ها لایک ها به ده تا برسه پارت بعد رو میزارم درضمن ببخشید این پارت مال ته ته و سریون شد پارت بعد عروسی این دوتا و دیگه میریم سراغ ا.ت و کوک بای
پارت 10
ویو سریون
تهیونگ:بریم به سوی پاساژ
سریون:باش بریم
و بعد راه افتادیم و رفتیم پاساژ اونجا خیلی لباسای خیلی خوشگلی داشت البته بیشتری هاشون باز بودن دوتا لباس کوتاه خریدم
تهیونگ گفت:عشقم بریم لباس عروس بخریم
سریون:باشه بریم راستی تهیونگ من دلم میخواد لباس عروسم یکمی باز باشه
تهیونگ:نه نمیشه
سریون:چرا (نشست روی زمین)
تهیونگ:نمیخوام هیچ کس بدن زنم رو ببینه
سریون:مگه کی به بدن من توجه میکنه
تهیونگ:تو مردا رو نمیشناسی خیلی هیزن
سریون:نه تهیونگ
تهیونگ:هر چقدرم صورتت رو اون جوری کنی نمیخرمش نمیخرمش
سریون:باشه من قهرم
تهیونگ:خودت میدونی که دوست ندارم قهر باشی ولی قهر کنی بهتر از اینه که کسی بدن زنم رو ببینه تو یه بچه ای که با یه ابنبات هم خر میشی
سریون:که من بچم دیگه تو به من نزدیک شو ببین من چیکار میکنم بچه ای به ابنبات خر میشی(اعدای تهیونگ رو در میاره)
تهیونگ:چرا بهت نزدیک نشم تو میخوای جلوم رو بگیری؟
سریون:اره خوده من جلوت رو میگیرم(بلند شد و دست به سینه زودتر از تهیونگ حرکت کرد و رفت سمت ویترین لباس عروس)
تهیونگ:سریون لج نکن میگم بچه
سریون:(محلش نداد و رفت)
تهیونگ:از دست تو بچه جون
رفتن داخل مغازه خیلی لباس قشنگی داشتن وقتی رفتن داخل یه دختر جوون اون جا بود جوری به تهیونگ نگاه میکرد انگار دلش میخواست بخورتش
یه دفعه گفت:بفرمایید چه لباس میل تون هست؟
تهیونگ:یه لباس( که سریون پرید وسط حرفش)
گفت:لباس که بدن نما باشه عالی میشه
تهیونگ:اما
دختره گفت:اتفاقن یه ست خیلی زیبا از لباس دوماد و لباس عروس داریم که باید امتحانشون کنید
سریون رفت لباس رو انتخاب کرد و حساب کردن رفتن بیرون
سریون:کفش و جواهراتم مونده باید برم بخرم بعدش میرم خونه تا هوا بیشتر از این الوده نشده(طعنه به تهیونگ)
تهیونگ رفت داخل مغازه ای که لباس زیر های خیلی سک_سی داشت یه ست بنفش و یه ست قرمز و سیاه و سفید و کلی دیگه سریون تا اینارو دید مثل لبو قرمز شد و گفت:اینارو برای کی خریدی(خجالتی)
تهیونگ:برای تو
سریون:ولش خریدامون تموم شده من میرم خونه
تهیونگ:یه لحظه وایستا(رفت بستنی توت فرنگی و کاکائویی خرید بچه ها ادمینتون عاشق این ترکیبه برای همین نوشتم)
سریون:ممنونم
تهیونگ:حالا بریم
سریون:من بستنی دوست دارم وگرنه فکر نکن اشتی کردیم من هنوزم قهرم
تهیونگ:باش بریم
به سمت ماشین رفتن و به خونه هاشون رفتن
بچه ها لایک ها به ده تا برسه پارت بعد رو میزارم درضمن ببخشید این پارت مال ته ته و سریون شد پارت بعد عروسی این دوتا و دیگه میریم سراغ ا.ت و کوک بای
- ۵.۰k
- ۰۴ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط